تفاوت CRM و eCRM: آیا ایکامرس‌ها به هر دو نیاز دارند؟

تفاوت CRM و eCRM: چرا ایکامرس‌ها به هر دو نیاز دارند؟

سال ۱۴۰۲، تو یکی از جلسات هفتگی تیم مارکتینگ یه ایکامرس متوسط، مدیر مجموعه گفت: “ما CRM داریم و ازش راضی‌ایم، ولی برای مشتریان آنلاین انگار دستمون بسته‌س!”

این جمله، شروع یه بحث جدی بود که بعداً فهمیدیم خیلی از کسب‌وکارها باهاش درگیرن: CRM و eCRM (یا Marketing Automation) چه تفاوتی دارن و کی به کدوم نیاز داریم؟

امروز می‌خوام دقیقاً از تجربه شخصی و پروژه‌هایی که تو آژانس پرفورمنس مارکتینگ LeanRx روش کار کردیم، بگم چرا CRM به‌تنهایی برای کسب‌وکارهای آنلاین کافی نیست و چطور پیاده‌سازی حرفه‌ای eCRM یا پلتفرم‌های Customer Engagement می‌تونن این شکاف رو پر کنن.

تجربه واقعی: وقتی CRM جواب نمی‌ده

بذارید از یه تجربه شخصی شروع کنم.

سال پیش، تو یه ایکامرس متوسط کار می‌کردم که هم مشتریان B2B (آفلاین) و هم مشتریان B2C (آنلاین/ریتیل) داشت.

اون شرکت یه CRM معتبر خریده بود که قرار بود مدیریت مشتری رو ساده کنه.

برای مشتریان آفلاین؟ عالی بود!

تیم فروش می‌تونست:

  • هر مشتری رو به صورت فردی پیگیری کنه
  • یادداشت‌های جلسات رو ثبت کنه
  • تاریخچه تماس‌ها رو ببینه
  • یادآوری‌های پیگیری تنظیم کنه

ولی برای مشتریان آنلاین؟ محدودیت‌های واضحی داشت.

چون:

مشکل ۱: پیام‌های یکباره، نه جرنی خودکار

ما می‌تونستیم مشتریا رو سگمنت‌بندی کنیم و یه پیام یکباره براشون بفرستیم. مثلاً:

“همه کسایی که ماه گذشته خرید کردن” یه پیام تخفیف دریافت کنن.

ولی نمی‌تونستیم یه جرنی خودکار شرطی تعریف کنیم. یعنی چی؟

نمی‌تونستیم بگیم:

  • اگه مشتری خرید کرد: ۳ روز بعد پیام تشکر بفرست
  • اگه پیام رو باز نکرد: ۷ روز بعد یادآوری بده
  • اگه محصول رو استفاده کرد: ۱۴ روز بعد نظرسنجی بفرست
  • اگه ۳۰ روز خرید نکرد: پیشنهاد ویژه بده

نکته مهم: این به این معنی نیست که CRMها اصلاً این قابلیت رو ندارن. CRMهای مدرن مثل HubSpot، Salesforce (با Marketing Cloud) و Zoho این قابلیت‌ها رو دارن – ولی معمولاً نیاز به ماژول اضافی، پلن بالاتر یا یکپارچه‌سازی با ابزار دیگه دارن. CRM ما این امکانات رو نداشت.

مشکل ۲: محدودیت در تریگرهای رفتاری

در CRM ما، تریگرهای رفتاری لحظه‌ای محدود بود. مثلاً:

  • کاربر سبد خرید رو رها کرد: پیام یادآوری خودکار بگیره
  • مشتری محصول خاصی رو دید: پیشنهاد مرتبط در همون لحظه ارسال بشه 
  • مشتری ۳ بار بدون خرید اومد و رفت: تخفیف ویژه دریافت کنه

این‌ها برای ما یه رویا بود، نه یه قابلیت.

البته باید بگم که این محدودیت، همه CRMها رو شامل نمی‌شه – بستگی به پلتفرم و پکیج انتخابی داره. ولی واقعیت اینه که پلتفرم‌های تخصصی Customer Engagement مثل WebEngage، Intrack و Zebline این قابلیت‌ها رو به‌صورت پیش‌فرض و بهینه‌شده ارائه می‌دن.

مشکل ۳: تحلیل محدود رفتار آنلاین

CRM به ما می‌گفت:

  • مشتری چی خریده
  • کی خریده
  • چقدر خرج کرده

ولی اطلاعاتی که واقعاً نیاز داشتیم، محدود بود:

  • چند بار صفحه محصول رو دیده قبل از خرید؟
  • چه مسیری طی کرده تو سایت؟
  • چرا خرید نکرده؟
  • چه محصولاتی رو با هم دیده؟

این اطلاعات رفتاری، برای یه ایکامرس طلا بود – ولی ما به اون‌ها دسترسی کافی نداشتیم.

پس تفاوت اصلی CRM و eCRM چیه؟

اون موقع فکر می‌کردم شاید CRM ما مشکل داره. ولی بعد از تحقیق و کار روی پروژه‌های مختلف فهمیدم:

نه، این محدودیت CRMهای سنتی یا پایه‌است که بدون ماژول/یکپارچه‌سازی اضافه استفاده میشن.

نکته مهم: مرزها در حال محو شدن هستن

قبل از اینکه وارد جزئیات بشیم، باید یه نکته کلیدی رو بگم:

امروز، خیلی از CRMهای مدرن دارن قابلیت‌های Marketing Automation و Customer Engagement رو هم اضافه می‌کنن.

مثلاً:

  • HubSpot یه اکوسیستم کامل از CRM + Marketing Automation داره
  • Salesforce با Marketing Cloud می‌تونه جرنی‌های پیچیده بسازه
  • Zoho ماژول‌های مارکتینگ قدرتمندی داره

پس تفکیک مطلق بین CRM و eCRM دیگه مثل گذشته نیست.

ولی تفاوت اصلی هنوز وجود داره:

CRM (هسته): برای مدیریت فرایندهای فروش، پشتیبانی و روابط با مشتری طراحی شده.

eCRM/Customer Engagement Platform: برای اتوماسیون چندکاناله، شخصی‌سازی رفتارمحور و تعامل لحظه‌ای با هزاران مشتری طراحی شده.

بذارید با یه جدول واقع‌بینانه‌تر فرق رو نشون بدم:

بُعد CRM (هسته) eCRM/Marketing Automation
تمرکز اصلی Sales/Support Operations شخصی‌سازی و اتوماسیون چندکاناله
نوع تعامل اغلب نوبتی/دستی رفتارمحور، تریگرمحور، Real-time
کانال‌ها ایمیل/تلفن (ماژول‌محور) ایمیل، SMS، Push، In-App، پاپ‌آپ
آنالیتیکس گزارش فروش/پشتیبانی (با ماژول پیشرفته‌تر) رفتار وب/اپ، سگمنت پویا، تست A/B
مقیاس‌پذیری ارتباط خوب برای تیم‌های فروش عالی برای هزاران کاربر و جرنی‌های موازی
شخصی‌سازی بر اساس دیتای CRM بر اساس رفتار لحظه‌ای

چرا ایکامرس‌ها به Marketing Automation Platform نیاز دارن؟

حالا سوال اصلی: چرا یه ایکامرس نمی‌تونه فقط با CRM کنار بیاد؟

دلیل ۱: حجم بالای مشتریان و تراکنش‌ها

تو یه ایکامرس متوسط، روزانه ۱۰۰-۵۰۰ تراکنش انجام میشه.

آیا می‌شه به صورت دستی با این حجم ارتباط گرفت؟ مسلماً نه!

شما نیاز دارید به یه سیستمی که خودکار بتونه:

  • پیام تشکر بعد از خرید بفرسته
  • محصولات مرتبط پیشنهاد بده
  • سبد خریدهای رها شده رو پیگیری کنه
  • مشتریای غیرفعال رو فعال کنه

دلیل ۲: چرخه خرید کوتاه و سریع

تو B2B، چرخه فروش ممکنه ۳-۶ ماه باشه. یعنی وقت دارید برای پیگیری دستی.

ولی تو ایکامرس؟ چرخه خرید ممکنه ۵ دقیقه باشه!

مشتری اومد، دید، خرید، رفت.

اگه می‌خواید اون رو برگردونید، باید همون لحظه واکنش نشون بدید، نه یه هفته بعد.

دلیل ۳: رفتار دیجیتال پیچیده

تو یه خرید آنلاین، مشتری:

  • صفحات مختلف رو می‌بینه
  • محصولات رو مقایسه می‌کنه
  • نظرات رو می‌خونه
  • سبد خرید می‌سازه
  • گاهی بدون خرید میره

همه این رفتارها، دیتای ارزشمندین که باید تحلیل بشن و براساسشون اقدام کنید.

CRM سنتی (بدون ماژول‌های تکمیلی) این قابلیت رو به‌صورت کامل نداره. پلتفرم‌های Customer Engagement از اول برای همین کار ساخته شدن.

مثال واقعی: چطور پلتفرم Marketing Automation Platform مشکل رو حل کرد؟

بذارید یه مثال عملی بزنم.

یه ایکامرس لوازم آرایشی رو در نظر بگیرید:

  • CRM داره برای مدیریت مشتریان 
  • ولی نرخ بازگشت مشتریای آنلاینش (B2C) فقط ۱۲٪ هست

حالا فرض کنید بیایم یه سیستم مارکتینگ آتومیشن روی پلتفرم WebEngage براش پیاده‌سازی کنیم – در کنار CRM موجود، نه جایگزینش.

جرنی ۱: خریدار جدید

خرید موفق

  ↓

(3 ساعت بعد): پیام تشکر + راهنمای استفاده

  ↓

(7 روز بعد): SMS: “راضی بودید؟” + نظرسنجی

  ↓

اگه نظر داد: 10% تخفیف برای خرید بعدی

اگه نظر نداد: یادآوری

  ↓

(14 روز بعد): معرفی محصولات مکمل

  ↓

(30 روز بعد): پیشنهاد ویژه بازگشت

 

جرنی ۲: سبد خرید رها شده

اضافه کردن به سبد

  ↓

خروج بدون خرید

  ↓

(1 ساعت بعد): پیام یادآوری

  ↓

(24 ساعت بعد): پیام + 5% تخفیف

  ↓

(72 ساعت بعد): SMS با 10% تخفیف

 

جرنی ۳: مشتری غیرفعال

45 روز بدون خرید

  ↓

پیام : “دلمون برات تنگ شده”

  ↓

اگه باز نکرد: (7 روز بعد) SMS

  ↓

اگه باز کرد ولی خرید نکرد: Push با 15% تخفیف

  ↓

اگه خرید کرد: برگشت به جرنی خریدار جدید

 

نتایج احتمالی این پروژه بعد از ۳ ماه:

  • نرخ بازگشت: از ۱۲٪ به ۳۸٪
  • نرخ تبدیل سبدهای رها شده: ۲۴٪
  • افزایش LTV: ۲.۳ برابر

نکته مهم: طبق تحقیقات، کمپین‌های سبد رها شده معمولاً یکی از پُربازده‌ترین کمپین‌های اتوماسیون هستن، ولی درصد دقیق به صنعت، محصول و کیفیت اجرا بستگی داره.

این نتایج، بدون هیچ تغییری در محصول، قیمت یا تیم – فقط با یه سیستم Marketing Automation Platform درست در کنار CRM موجود.

پس کی از کدوم استفاده کنیم؟

اینجا جواب واقع‌بینانه‌تر از “یا این یا اون” رو می‌دم:

فقط CRM (به‌تنهایی) کافیه وقتی:

کسب‌وکارتون B2B و Sales-محور هست 

تعداد مشتریا محدوده (زیر ۱۰۰۰ نفر) 

چرخه فروش طولانیه (چند ماهه) 

تعاملات عمدتاً تلفنی یا جلسه‌ای هست 

مارکتینگ دیجیتال کم‌رنگ است

فقط eCRM/Marketing Automation Platform کافیه وقتی:

ایکامرس یا اپلیکیشن B2C دارید 

تعداد مشتریا زیاده (بالای ۱۰۰۰ نفر) 

چرخه خرید کوتاهه (دقیقه تا روز) 

تمرکز اصلی Retention، Win-back و اتوماسیون رفتاری 

تیم Sales سازمانی ندارید

هر دو با هم (الگوی رایج و توصیه‌شده):

هم B2B و هم B2C دارید 

ایکامرس + تیم فروش/پشتیبانی دارید 

می‌خواید هم فرایندهای فروش و هم تعاملات رفتاری رو مدیریت کنید

راه‌حل:

  • CRM برای مشتریان B2B، عمده، و مدیریت Sales/Support
  • eCRM/Marketing Automation Platform برای مشتریان آنلاین و اتوماسیون رفتاری

این همان معماری توصیه‌شده اغلب سازمان‌های رشد‌محور است.

اصطلاحات جدید: eCRM دیگه کافی نیست!

یه نکته جانبی: خود اصطلاح “eCRM” (مخفف Electronic CRM) کمی قدیمی شده و در اوایل دهه ۲۰۰۰ رایج بود.

امروز، فعالان این حوزه بیشتر از اصطلاحات دقیق‌تری استفاده می‌کنن:

  • Marketing Automation Platform (پلتفرم اتوماسیون بازاریابی)
  • Customer Engagement Platform (پلتفرم تعامل با مشتری)
  • CDP (Customer Data Platform – پلتفرم داده مشتری)

پس اگه دارید تحقیق می‌کنید، این اصطلاحات رو هم سرچ کنید – چون ابزارهای مدرن معمولاً خودشون رو با این عناوین معرفی می‌کنن.

نکته آخر: بعضی CRMها دارن تکامل پیدا می‌کنن

همونطور که گفتم، بعضی CRMهای مدرن دارن قابلیت‌های Customer Engagement رو هم اضافه می‌کنن:

  • HubSpot: قابلیت‌های خوب اتوماسیون داره (البته در پلن‌های بالاتر)
  • Salesforce + Marketing Cloud: می‌تونه جرنی‌های پیچیده بسازه (ولی هزینه‌ش بالاست)
  • Zoho: ماژول‌های مارکتینگ قابل قبولی داره

ولی در مقابل، پلتفرم‌های تخصصی Customer Engagement مثل:

  • WebEngage
  • Intrack
  • Zebline

از ابتدا برای همین کار طراحی شدن و تمرکز ۱۰۰٪شون روی اتوماسیون رفتاری و تعامل چندکاناله‌ست.

خلاصه: کدوم برای شما مناسبه؟

اگه یه ایکامرس یا کسب‌وکار آنلاین دارید و می‌خواید:

  • نرخ بازگشت مشتری رو افزایش بدید
  • سبدهای رها شده رو کاهش بدید
  • ارتباط هوشمند و خودکار با مشتری داشته باشید
  • رفتار مشتری رو به‌صورت لحظه‌ای تحلیل کنید

جواب شما یه پلتفرم Marketing Automation Platform هست – چه به‌تنهایی، چه در کنار CRM.

و اگه هنوز دارید فقط با CRM پایه برای مشتریان آنلاینتون کار می‌کنید – مثل من در سال پیش – احتمالاً یه فرصت بزرگ رو از دست میدید.

سوال از شما: شما چی استفاده می‌کنید؟ فقط CRM، فقط eCRM، یا هر دو؟ با چه چالش‌هایی روبرو هستید؟

اگه می‌خواید ببینیم کدوم معماری برای کسب‌وکار شما مناسبه و چطور می‌تونیم یه استراتژی Customer Engagement اختصاصی براتون طراحی کنیم، همین الان یه جلسه مشاوره رایگان رزرو کنید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *